لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه؟ میگم پـــ ن پـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره! بعد بش میگم: کاری داری باش مگه؟ میگه پـــ ن پـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن!!!
بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین … تازه میپرسه خورد به دستت؟ پـــ ن پـــ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلی بود عجب گلی…!
یارو با موتور زده بهم ….خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه: سرت داره خون میاد؟ پـــ ن پــــــ من خودنویسم جوهرم پس داده!!
به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان آبم بیار بهم میگه: تشنته؟ میگم: پـــ ن پـــــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم!!
بقیه در ادامه ی مطــــــــــــــــلب>>>